LOVE is like WAR Easy to start...... Difficult to end...... Impossible to forget......
این فرهنگ لغت یکمی با بقیه فرق میکنه !یعنی برداشتی که از کلمه میشه یه جورایی متفاوته در ادامه با بعضی از این کلمات آشنا میشویم. کادو : برادر دوم کاسه : برادر سوم کافور : برادر چهارم کامیون : برادر وسطی کره حیوانی : بیچاره ناشنواست باکتری : پ ن پ با قوری بیگلی بیگلی:پدربزرگ بروسلی، بزرگ خاندان لی big lee ۱,۲,۴,۵,۶,… : کوسه فلافل : فَ لا فَ ل ، پَ نه پَ در زبان عربی ! فیله گوساله : فیل نفهم، فحش رایج بین فیل ها بی کربنات : یکی از فحشهای رایج میان شیمیدانان فیروز کریمی : در روز مرا حمل کنید Acrobat reader: ژیمیناستی که موقع اجرا گُه میزند باقرخان : خوانندهای که در هنگام خواندن قر میدهد قرتی : نوعی چای که با قر و حرکات موزون سرو میشود ! وایمکس : درنگ چرا ؟! البرز: عربها به « پرز » گویند ! چرا عاقل کند کاری : یک ضرب المثل شیرازی ! شیردان : آنکه شیر خوب را از بد تمیز می دهد ! هردمبیل : جایی که در آن بابت هر چیزی قبض صادر میشود ! مختلف : مرگ مغزی ! توله سگ : حاصل تقسیم مساحت سگ بر عرض آن ! یک کلاغ چهل کلاغ : نبردی ناجوانمردانه بین کلاغ ها ! غیرتی : هر نوع نوشیدنی به جز چای ! پنهانی : قلمی که جای جوهر با عسل مینویسد ! اسلواکی : نرم و خرامان گام برداشتن ! نیکوتین : نوجوانی خوش سیرت ! تهرانی : تیکه های هلوی باقیمانده ته آبمیوه ! کاشمری : در آرزوی ازدواج ! ژنتیک : ژنی که عامل اصلی تیک زدن در انسان می باشد ! خورشت بامیه : مسئولیت پختن خورشت بر عهده من است ! ﻓﯿﻠﺴﻮﻑ : ( ﻓﯿﻞ ﮔﺮﻓﺘﮕﯽ ) ﻣﻌﻤﻮﻻ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ ﮐﻪ ﻓﯿﻠﯽ ﺑﯿﻦ ﺷﻤﺎ ﻭ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﯿﺮﺩ !
چــقــدر مــتــفــاوتـــنــد آدمــهــا . . . ♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦ بیائید تا هستیم همدیگر را لمس کنیم، سنگ قبر احساس ندارد . . .
ماهی قرمز لال شد. بازهم دریا سهم استقلال شد. دمت گرم اگر استقلالی هستی. نه شوقی برای ماندن ، نه حسی برای رفتن ، لباسها در آب کوتاه میشوند و برنجها دراز. برای دیدن ادامه عکس ها به ادامه مطلب بروید
د نه د یه روز مامانم خونه نبود بابام غذا درست کرد . ماشاالله همه غذا رو سوزوند. اومدیم با مرام بازی دراریم تا آخر غذا رو خوردم . وقتی غذا تموم شد بابام برگشته میگه تموم شد؟میگم اره،مگه مشکلیه؟میگه دِ نـَـه دِ خاک بر سر از قحطی برگشتت الحق که آشغال خوری بچه . **************************** متصدی بانک : خانم بریزم به حساب جاری تون ؟!! زن :دِ نـَــــــــــــــــــه دِ الهی جاریم بمیره! بریز به حساب خودم... ********************************** به خواهرم میگم دعا کن برام ، دعای بچه ها زود اجابت میشه میگه :دِ نـَـه دِ اگه دعاي بچه ها اثر داشت ، وقتی که من شیش سالم بود و تو اون عروسکمو شیکوندی ، باید میمُردی !! ********************************** چاه کنه داشت چاه میکند بعد از چند روز صاحبش بهش گفت : حاجی تعطیلش کن این زمینی را که برای ما میکنی که آب نداره ؟ گفت : دِ نـَـه دِ برای شما آب نداره واسه من که نون داره !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! ************************************ هر 39 روز يكبار يادي از دوستاتون بكنيد فكر كردي برا دلتنگي ميگم؟ دِ نه دِ براي اين ميگم كه اگه مرده بود اقلا به مراسم چهلمش برسيد! ******************************** طرف مداركشو داده واسه ترجمه كه اقدام كنه واسه خارج.!.!.! بعد اومده خونه ما ميگم چايى ميخورى يا شربت؟؟؟ ميگه قهوه اسپرسو اگه دارى بيار !!!!!!!!!!!!!!! تو دلم گفتم :دِ نـَـه دِ هفته پيش كه خاكشيرو با كاسه سر ميكشيدى يادت نيست؟؟ ******************************* داداشم ازم پرسید راسته میگن کاشف الکل رازیه؟ منم گفتم : د نـَـــــــه د هم کاشفش رازیه هم مصرف کنندش ****************************** دارم میرم آنتالیا دوست دخترم میگه میشه عزیزم منم ببری ؟میگم د نـَـــــــــــه د مگه ادم با کباب میره تو چلو کبابی...... ******************************** حموم بودم، مامانم می زنه به در می گم بـــله ؟ می گه حمومی ؟ می گم پـَـَـ نــه پـَـَــــ اینجا لندنه، صدای منو از رادیو بی بی سی می شنوی. میگه : دِ نـَـه دِ در زدم بگم مهمونها اومدن دختراشون هم رفتن تو اتاقت داران با کامپیوترت کار میکنند ، لباس و حوله ات رو هم از پشت در برمیدارم که امشب رو لندن بمونی تا فهم درست جواب دادن رو یاد بگیری، آها یه چیز دیگه احتمالا آبگرمکن رو هم خاموش میکنم ******************************** با حالت افسرده نشستم زانوهام و جمع کردم تو بغلم...میگم مامان...من که انقدر بدردنخور نبودم...من که انقدر حال بهم زن و دوست نداشتنی نبودم....مامانه بغلم کرده میگه : آخی...نازی...دِ نـَـه دِ بودی تازه فهمیدی ! ******************************** با شلوارک اومدم تو جمع پیش داداش زن داداش بابا مامان.... داداشم میگه برو شلوار بپوش... میگم پس این چیه؟ میگه دِ نـَـه دِ زشته جلوی زن من با شرت بگردی. ******************************** رفتم داروخونه به یارو میگم شامپو ویتامینه میخوام! طرف با یه قیافه حق به جانب که مثلا خیلی حالیش میشه و من چیزی حالیم نیست ، به یه حالتی غمزه مانند میگه شامپو واسه موهات دیگه؟ دِ نـَـه دِ شامپو ویتامینه واسه فرش میخوام که گل هاش سریع رشد کنن ******************************** زن در حالی که در آینه نگاه میکنه به شوهرش میگه: من جدیدا خیلی وحشتناک، چاق و زشت به نظر میرسم.. لطفا یه چیز خوب بگو یه کم حالم بهتر بشه شوهر: دِ نــــــــــــــــــَـــــ ـــه دِ بیناییت فوق العادست عزیزم *************************************** طرف میره عروسی میبینه همه موبایل به کمر بستن . اونم یه کاغذ لوله میکنه میبنده به کمرش . یکی بهش میگه یه کاغذ گیر کرده به لباست, طرف میگه د نه د این فکسه *************************************** یک شب رفته بودم خونه خالم ، اومده میگه چیزی لازم نداری؟ میگم نه ولی ای کاش مسواکم هم آورده بودم. برگشته میگه دِ نـَـه دِ خاله جون این که ناراحتی نداره ما این جا یک مسواک داریم مخصوص مهمون الان بهت میدم باهاش بزن !!! آمد بهار و حیف که ما را بهار نیست
درد ما را خداوند دوا خواهد کرد / بر ظلمت ما شمع عطا خواهد کرد
خدارا یک نگاهی سوی ما کن
لعنت به عــدو که روح تــقوا را کشت
می نویسم که شب تار، سحر می گردد
امسال بهار بی تو آغاز نشد
هر راه بجز راه تو کج خواهد شد
تو هر زمان که بیایی بهار خواهد بود….
بیمار گشته است قلوب از عیوب ما
گفتم شبی به مهدی، اذن نگاه خواهم!
ازفکرگناه پاک بودن عشق است
نه لب گشایدم از گل، نه دل کشد به نبید
خدا کند که بهار رسیدنش برسد
خدایا در فراغش ناله تا کی
یا رب زغمش تا چند اشکم ز بصر آید
اگر عصری ست یا صبحی تو آن عصری تو آن صبحی
وقتی میان نفس و هوس جنگ می شود
ما را به یک کلاف نخ آقا قبول کن
بیا ای یوسف زهرا گره بگشا ز کار ما / که از وصلت رسد جانا به پایان انتظار ما
یوسف شود، آن کس که خریدار تو باشد
عمری در آرزوی وصال تو سوختیم
برچسبها:
عــشــق بــرایی یــکــی دلــگــرمــی . . .
و بــرای دیــگــری ســرگــرمــی . . .
برچسبها:
ادامه مطلب
برچسبها:
نه اشکی برای ریختن ، نه قلبی برای تپیدن
نه فکر اینکه تنها میشوم ، نه یاد آنکه فراموش میشوم
بی آنکه روشن باشم ، خاموش شدم ، غنچه هم نبودم ، پرپر شدم
بی آنکه گناهی کرده باشم ، پر از گناه ، یخ بسته ام دیگر ای خدا…
تحملش سخت است اما صبر میکنم ، او که دیگر رفته است ، با غمها سر میکنم
شکست بال مرا برای پرواز ، سوزاند دلم را ، من مانده ام و یک عالمه نیاز
نه لحظه ای که آرام بمانم ، نه شبی که بی درد بخوابم !
نه آن روزی که دوباره او را ببینم ، نه امروزی که دارم از غم رفتنش میمیرم…
نه به آن روزی که با دیدنش دنیا لرزید ، نه به امروزی که با رفتنش دنیا دور سرم چرخید
پر از احساس اما بی حس ، لبریز از بی وفایی، خالی از محبت!
این همان نیمه گمشده من است ؟
پس یکی بیاید مرا پیدا کند ، یکی بیاید درد دلهای بی جواب مرا پاسخ دهد!
یکی بیاید به داد این دل برسد ، اینجا همیشه آفتابی نبوده ، هوای دلم ابری بوده
مینوشتم ، نمیخواند ، اگر نمی رفتم ، نمی ماند ، رفتم و او رفته بود ، همه چیز را شکسته بود، روی دیوار اتاق نوشته بود که خسته بود !
دلی را عاشق کنی و بعد خسته شوی ، محال است که به عشق وابسته شوی !
با عشق به جنون رسیدم ، همه چیز را به جان خریدم ، جانم به درد آمد و روحم در عذاب ، لعنت بر آن احساس ناب ، که دیگر از آن هیچ نمانده ، هیچکس هنوز آن شعر تلخ مرا نخوانده !
.
برچسبها:
در درازای زندگی لباس باش ودرپهنای آن برنج
و اگر عمق این پیام را نفهمیدی
بدان که تنها نیستی، چون منم نفهمیدم!
برچسبها:
برچسبها:
ادامه مطلب
برچسبها:
وین جرعه ها به کام دلم خوش گوار نیست
گفتم بهار آمد و پر شد جهان ز گل
دیدم که یار نامد و گفتم بهار نیست . . .
فردا همگی به چشم خود می بینیم / شمع با چشم جهان بین چه ها خواهد کرد
ز چنــگ نفس امــاره رهــا کن
کرم کن مهدیـا در خدمت خود
نصیـــب و روزی ما کـربـــلا کن . . .
ایمان و کمال عشق و معنا را کشت
بـــازآ و بگیــر انتقــامی سنگین
از آنکه ز راه ظلم زهرا را کشت . . .
یک نفر مانده از این قوم، که برمی گردد…
التماس دعای فرج
امسال گذشت و باز اعجاز نشد
کِیْ سین سلام بر لبت می شکفد
عید آمد و سفره دلم باز نشد!
بی لطف تو آسمان فلج خواهد شد
ما منتظران اگر بخواهیم همه
امسال همان سال فرج خواهد شد
مجال شادی بی اختیار خواهد بود….
خوش آن زمان که برآید به یک کرشمه دو کار……
یکی ظهور امامو یکی شروع بهار….
تعجیل در فرج آقا ۳ صلوات
دانیم گشته سد دعاها، ذنــــوب ما
یا غــافر الذنوب گناهان ما ببخش
وانگه رسان ظهور طبیب قلوب ما
اللهم عجل لولیک الغریب الفرج
گفتا که من هم از تو، ترک گناه خواهم!
گفتم که ای امامم، از ما چرا نهانی؟!
گفتا به چشم محرم همواره آشکارم!
ازهجرتوسینه چاک بودن عشق است
آن لحظه که راه می روی آقاجان
زیرقدم تو خاک بودن عشق است
چه بی نشاط بهاری که بی رخ تو رسید
بیا که خاک رهت لاله زار خواهد شد
ز بس که خون دل از چشمِ انتظار کشید
شب تولد چشمان روشنش برسد
چو گرد بر سر راهش نشسته ام شب و روز
به این امید که دستم به دامنش برسد
به سینه داغها چون لاله تا کی
خدایا رازها در پرده تا کی
زغیبت قلبها ازرده تا کی
بنال ای دل بگو با شور و فریاد
… … که یا مهدی جهان پر شد ز بیداد
کجایی ای گل زهرا کجایی
تو ای مهر افرین لطف خدائی
بنشسته سر راهش ، شاید ز سفر آید
تا چند بنالم زار شب تا سحر از هجرش
کوکب شِمُرم هر شب ، شاید که سحر آید
اگر مهری ست یا ماهی تو آن مهری تو آن ماهی
دل مصر و یمن خون شد ز مکر نابرادرها
یقین دارم که تو آن یوسف افتاده در چاهی
قلبم به چشم هم زدنی سنگ می شود
آقا ببخش بس که سرم گرم زندگی است
کمتر دلم برای شما تنگ می شود
یا مهدی
یـا ایّهـا العــزیز! أبانـا! قــبول کن
آهی در این بساط به غیر از امید نیست
یـا نـاامیدمــان ننـمـا یـا، قـبـول کن
بیا تا یوسف کنعان شود همچون زلیخایت / فدای روی زیبایت که برد از دل قرار ما
عیسی شود، آن خسته که بیمار تو باشد
با یاد آفتاب جمال تو سوختیم
ما را اگر چه چشم تماشا نداده اند
ای غایب از نظر به خیال تو سوختیم . . .
برچسبها:
برچسبها: